دیدار آرشيو وبلاگ نويسندگان شنبه 18 خرداد 1392برچسب:, :: 15:6 :: نويسنده : فرزند آفتاب
آیا مرگ همان نیستی است؟ مرگ امری ناشناخته است و ما آدم ها از نا شناخته تفسیر ها و برداشت های متفاوتی داریم. اگر من پوچی هستی را بپذیرم مرگ را همان نیستی خواهم دانست.اما می دانم با ایجاد معنا پوچی هستی از بین خواهد رفت. معنای هستی با مرگ کامل میشود و مرگ راهی است برای معنا بخشیدن به هستی نه پایان راه. پس هرگاه مرگ را شناختم هستی را هم درک خواهم کرد و خوشبخت خواهم شد با درک هستی،با درک زندگی. آنگاه که زندگی را بفهمم چگونه زندگی کردن را می آموزم. و مرگ مهربان است با من،با زندگی و با آنچه مرا به تو باز خواهد رساند! پس چگونه است که هنوز از مرگ می هراسم؟! نظرات شما عزیزان:
سلام چایلد آو سان
مختصر و مفید نوشتی. اما در مورد پرسش آخر نوشته ت باید بگم که دقیقاً من تو مطلب خودم بهش ج دادم. همون اولش نوشتم که ما ، خودآگاهمون انقدر شجاع هست که از مرگ نترسه، بخاطر میل به کنجکاوی و دونستن اما بخش ناخوداگاه و بخش غریزی جسم ما خواهان این نیست که مرگ رو تجربه کنه، در واقع یه چالش بین غریزه و خودآگاه ما به وجود میاد. ترس ما بخاطر همین غریزه است. مرسی پيوندها
تبادل لینک
هوشمند |
|||
|